رقیه شرعی - علاج با قرآن - دفع سحر و جادو

دفع سحر و جادو و جن گیری با قرآن مجید و بر اساس منابع اهل سنت و الجماعت

رقیه شرعی - علاج با قرآن - دفع سحر و جادو

دفع سحر و جادو و جن گیری با قرآن مجید و بر اساس منابع اهل سنت و الجماعت

  • ۰
  • ۰

سحر نزد مصریان

 سحر نزد مصریانیکی از ملت‏ هایی که در تاریخ به جادوگری شهرت داشته ‏اند، قبطیان مصر بودند «و دست‏ نوشته‏ های قدیمی مصر که بر کاغذ پاپیروس یافت شدند، نشان می‏دهند که جادو در میان تمام طوایف مصر از جایگاه والایی برخوردار بوده است تا جایی که مراسمی برای آن ترتیب می‏دادند و وظایفی را در قبال آن مشخص می‏کردند که عالمان دینی آنان عهده ‏دار آن می‏شدند».


 این دست‏ نوشته‏ ها بیانگر این نکته‌اند که گاهی مصریان به منظور غافلگیرکردن خدایان خود، افسون‏ های شرک‏ آلودی را می‏خواندند تا خدایان بتوانند برچیز مورد نظر آنان اثر داشته باشند، و گاهی هم جهت دفع بیماری‏ها نسخه‏ های پزشکی را با طلسم‏ها و افسون‏ها آمیخته می‏کردند.


مصریان قدیم بدن انسان را به اعضای مختلف تقسیم می‏کردند و معتقد بودند که هریک از این اعضا تحت تأثیر یکی از خدایان قرار دارند و جدولی را برای روزهای با برکت و نحس ترسیم کرده بودند و می‏گفتند: در روز نوزدهم ماه «هاتور» عبور از رودخانه ‏ی نیل جایز نیست، و نیز معتقد بودند که اگر کودکی در ماه «بابه» به دنیا بیاید، محکوم به قتل خواهد شد».


یکی از بزرگترین پادشاهان مصر که در واپسین روزگار مصریان قدیم بر آنان حکومت می‏کرد جادوگری ماهر بنام «نیکتانیبس» که تا سال 358 قبل از میلاد حکومت او ادامه داشت.


قرافی در کتاب «الفروق» می‏گوید: «قبطیان در زمان «دلوکا» پادشاه مصر بعد از فرعون، در معابد سحر انجام می‏دادند  و لشکریان دنیا را به تصویر می‏کشیدند در حالی که چشمانشان را بیرون می‏‏آوردند و گردن‏هایشان را می‏زدند. هر لشکری که قصد حمله به آنان را داشت از دیدن این تصاویر به وحشت می‏افتاد و ازیورش به آنان خودداری می‏کرد. بدین ترتیب پس از غرق شدن فرعون و لشکریانش، زنان مدت ششصد سال بر قبطیان پادشاهی و فرمانروایی می‌کردند.


جادوگران مصر دارای معادلات جبری و مجموعه‏های حسابی و فلکی و رموز و کلمات مبهمی بودند که هنگام سحر کردن از آن‌ها استفاده می‏کردند. کاهن قبل از آنکه به اعمال سحرآمیز بپردازد، به مدت نه روز در عبادتگاهش خلوت می‏کرد و در این مدت محل و لباس‌های روزانه‌ی خود را پاک می‏کرد و غذای مخصوصی می‏خورد و ریاضت‏های دینی سختی را انجام می‏داد. پس از پایان یافتن این نه روز، دهان خود را با نترون می‏شست و با رنگ سبز تصویر یک پر کوچک را بر زبان خود رسم می‏کرد. این تصویر از نظر آنان بیانگر راستی و حقیقت بود. سپس دایره‏ی بزرگی را به رنگ روزی که سحر را در آن شروع می‏کرد می‏کشید و در اطراف آن از داخل و خارج علامت‏ها و رمزهای سحر‏آمیزی را رسم می‏کرد و پس از آن کار خود را آغاز می‏کرد.


جادوگران هنگام تجهیز مردگان جهت انتقال به جهان آخرت جادو می‌کردند و از نظر مصریان قدیمی عملیات مومیایی و دفن کردن، ارتباط نزدیکی با سحروجادو داشت. هنگام مومیایی کردن، طلسم‏ها، افسون‏ها و عبارت‏های سحرآمیز مخصوصی را می‏خواندند که بدون آن‏ها، مومیایی کردن آنطور که شایسته است انجام نمی‏گرفت.


علاوه بر این، کتیبه‏های بدست آمده در «اهرام» که به زبان هیروگلیفی نوشته شدند و قدیمی‏ترین آثار فکری انسان به شمار می‏آیند، شامل آثار واضحی از سحر هستند، و حتی برخی از باستان‏شناسان این کتیبه‏ها را مجموعه‏ای از افسون‏ها و رموز سحری برشمردند.


پژوهشگران باستان‏شناسی تاکید می‏کنند که مناظر و تصاویر کشیده شده بر دیواره‏ی قبرهای قدیمی مصر، دارای انگیزه‏های سحر‏آمیزی بوده‏اند، زیرا که هدف از آن‌ها تحقق یافتن محتویات آن‌ها در زندگی اخروی بوده است.


در دوره‏ی امپراتوری قدیم مصر نامه‏ی مشهور مردگان مجموعه‏ای از تصاویر سحر‏آمیز و افسون و طلسم‏هایی بود که مردگان هنگام انتقال به جهان آخرت آن را مورد استفاده قرار می‏دادند.


زندگی روزمره‏ی مصریان قدیم را نیز سحر و جادو فرا گرفته بود تا جایی که آنان غذای خود را آماده نمی‏کردند و به مسافرت نمی‌رفتند مگر پس از خواندن افسون‏ها و صیغه‏های سحرآمیز مخصوصی. جادوگری در دولت‏های میانی و جدید بیشتر از دولت‏های قدیمی مصر رایج بود، زیرا بیشتر آثار و کتیبه‏های کشف شده‏ی حاوی سحر در دوران دو دولت میانی و جدید بود.


مصر قدیم جایگاه فنون و صنایع مختلف بوده است به گونه‌ای که تاریخ آن‌ها بیانگر این نکته است که هیچکدام از کارهای صنعتی و شیمیایی آنان انجام نمی‌شد مگر همراه با (گفتن) کلماتی دینی و تعابیری سحر‏آمیز که برای موفقیت در این کارها لازم و ضروری بودند.


جادوگران مصر در زمینه‏ی سحر به جایگاه والایی رسیده بودند، زیرا ملت‎های دیگر مثل یونانیان، رومیان و غیره بر این باور بودند که جادوگران مصر از جادوگران دیگر ممالک شرقی پیشرفته‏تراند، و ساحران سرزمین‏های همجوار مصر تلاش می‏کردند که از جادوگران مصر تقلید کنند.


کسی که از جایگاه سحر و جادو نزد مصریان قدیم آگاهی داشته باشد، به جنایت سحر بر زندگی انسان در طول تاریخ پی می‏برد و انسان مسلمانی که این گمراهی را مورد مطالعه قرار می‏دهد، راهی ندارد جز اینکه بگوید: سپاس و ستایش سزاوار خدایی است که نعمت اسلام را به ما ارزانی داشت.


رویارویی موسی و جادوگران


خداوند متعال در قرآن کریم که هرگز باطل به آن راه نمی‏یابد از آنچه بین حضرت موسی علیه السلام و جادوگران ماهر مصر اتفاق افتاد ما را باخبر نموده است.
خداوند حضرت موسی علیه السلام را به سوی فرعون و اشراف و بزرگان او فرستاد تا آنان را به سوی ایمان به خدا دعوت کند. خداوند همراه با موسی علیه السلام نشانه‌های آشکاری را فرستاد که بیانگر راستگویی وی باشند، یکی از بزرگترین این نشانه‏ها عصایی بود که وقتی حضرت موسی علیه السلام آن را می‏انداخت به اژدهای بزرگی تبدیل می‏شد. هنگامی که فرعون حضرت موسی علیه السلام را تکذیب کرد و از او نشانه‏ای خواست که بیانگر راستگویی او باشد، حضرت موسی علیه السلام این نشانه‏ی بزرگ را به او نشان داد. ﴿فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ١٠٧﴾ [الأعراف: 107].


«پس موسی عصای خود را انداخت و بناگاه به صورت اژدهای آشکاری در آمد». فرعون و اشرافش خواستند با سحر جادوگران خود که در آن روزگار از جایگاه والایی برخوردار بود، با این معجزه‏ی حضرت موسی÷ مبارزه کنند و آن را باطل نمایند، به همین منظور جادوگران را از تمام نقاط مصر جمع کردند.


﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞ١٠٩ یُرِیدُ أَن یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ١١٠ قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ١١١ یَأۡتُوکَ بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ١١٢﴾ [الأعراف: 109-112].
«اشراف قوم فرعون گفتند: به راستی این ساحر ماهری است. او می‏خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند، چه نظر می‌دهید؟ (اشراف به فرعون) گفتند: او و برادرش را به تأخیر بینداز و (مأمورانی را) به شهرها بفرست تا (جادوگران مجرّب را) جمع کنند، تا همه‏ی ساحران ماهر را نزد تو بیاورند». حضرت موسی روز عید را موعد رویارویی قرار داد.


﴿قَالَ أَجِئۡتَنَا لِتُخۡرِجَنَا مِنۡ أَرۡضِنَا بِسِحۡرِکَ یَٰمُوسَىٰ٥٧ فَلَنَأۡتِیَنَّکَ بِسِحۡرٖ مِّثۡلِهِۦ فَٱجۡعَلۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکَ مَوۡعِدٗا لَّا نُخۡلِفُهُۥ نَحۡنُ وَلَآ أَنتَ مَکَانٗا سُوٗى٥٨ قَالَ مَوۡعِدُکُمۡ یَوۡمُ ٱلزِّینَةِ وَأَن یُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى٥٩﴾ [طه: 57-59].
«(فرعون) گفت: ای موسی! آیا آمده‏ای که با سحر خود ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟ همانا ما هم سحری مانند سحر تو برای تو می‏آوریم، پس موعدی را میان ما و خود معین کن که نه ما و نه تو از آن تخلّف نکنیم، وعده‏گاه ما (باید) مکانی صاف و مسطح باشد، (موسی) گفت: موعد ما روز جشن زینت باشد و باید مردم در هنگام چاشتگاه گرد‏ آورده شوند».


جادوگران از نقاط مختلف مصر گرد‏آوری شدند و فرعون با اعطای پاداش و پست و مقام آنان را تشویق کرد تا در روز رویارویی هر‌چه در توان دارند انجام دهند. در این روز مردم هم از مناطق مختلف جمع‏آوری شدند.


﴿فَجُمِعَ ٱلسَّحَرَةُ لِمِیقَٰتِ یَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ٣٨ وَقِیلَ لِلنَّاسِ هَلۡ أَنتُم مُّجۡتَمِعُونَ٣٩ لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ ٱلسَّحَرَةَ إِن کَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِینَ٤٠ فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالُواْ لِفِرۡعَوۡنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَ٤١ قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّکُمۡ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ٤٢﴾ [الشعراء: 38-42].
«سرانجام ساحران برای روز موعود گردآورده شدند، و به مردم گفته شد: آیا شما هم گرد می‏آیید؟ تا اگر ساحران پیروز شدند، ما از آنان پیروی کنیم. هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: آیا اگر ما پیروز شویم پاداش بزرگی خواهیم داشت؟ (فرعون) گفت: بلی و شما از مقرّبان خواهید بود».


حضرت موسی÷ قبل از شروع مبارزه، جادوگران را نصیحت کرد و ساحران با هم به گفتگو پرداختند و در نهایت تصمیم گرفتند که مبارزه را ادامه دهند.


﴿قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَیۡلَکُمۡ لَا تَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا فَیُسۡحِتَکُم بِعَذَابٖۖ وَقَدۡ خَابَ مَنِ ٱفۡتَرَىٰ٦١ فَتَنَٰزَعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَىٰ٦٢ قَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ یُرِیدَانِ أَن یُخۡرِجَاکُم مِّنۡ أَرۡضِکُم بِسِحۡرِهِمَا وَیَذۡهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ ٱلۡمُثۡلَىٰ٦٣ فَأَجۡمِعُواْ کَیۡدَکُمۡ ثُمَّ ٱئۡتُواْ صَفّٗاۚ وَقَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡیَوۡمَ مَنِ ٱسۡتَعۡلَىٰ٦٤﴾ [طه: 61-64].


«موسی به ساحران گفت: وای بر شما! بر خدا دروغ نبندید که خدا شما را با عذاب (خود) نابود و ریشه‏کن خواهد ساخت، پس ساحران درباره‏ی کارهایشان به نزاع با یکدیگر پرداختند و مخفیانه و درگوشی با هم سخن گفتند. (ساحران) گفتند: همانا این دو نفر ساحرند که می‏خواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند و آیین برتر شما را از بین ببرند، پس تمام مکر و کید خود را روی هم بریزید و یکپارچه بکار گیرید سپس همگی به یک صف درآیید. امروز کسی پیروز می‏گردد که بتواند برتری خود را نشان دهد».


ساحران اختیار (شروع مبارزه) را به موسی دادند و گفتند:
﴿إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَ١١٥﴾ [الأعراف: 115].
«یا تو (عصای خود را) بینداز یا ما (ریسمان‏های خود را) می‏اندازیم».
حضرت موسی ترجیح داد که ساحران شروع کننده‏ی مبارزه باشند.
﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ﴾ [الأعراف: 116]
«موسی گفت: شما (آنچه دارید) بیندازید».
﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَلۡقَىٰ٦٥ قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِیُّهُمۡ یُخَیَّلُ إِلَیۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ٦٦﴾ [طه: 65-66].
«ساحران گفتند: ای موسی! یا شما (عصای خود را) می‏اندازی و یا ما اول (اسباب جادوی خود را) بیندازیم. موسی گفت: بلکه شما اول بیندازید».
﴿فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَیُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ٨١ وَیُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ٨٢﴾ [یونس: 81-82].


«هنگامی که ساحران (ریسمان‌های خود را) انداختند، موسی گفت: همانا آنچه ارائه دادید سحر است و حتماً خداوند آن را باطل و نابود خواهد کرد، (چرا که) خدا کار تباه‏کاران را شایسته نمی‏گرداند، خداوند با سخنان خود (که بر پیامبران نازل می‏کند) حق را پایدار می‏گرداند، اگرچه مجرمان نپسندند».


﴿فَأَلۡقَوۡاْ حِبَالَهُمۡ وَعِصِیَّهُمۡ وَقَالُواْ بِعِزَّةِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبُونَ٤٤﴾ [الشعراء: 44].


«پس ساحران ریسمان‏ها و عصاهای خود را انداختند و گفتند: به عزت فرعون سوگند که ما قطعاً پیروزیم».


در این هنگام ناگهان حضرت موسی لرزه بر اندام شد و زبان حاضران ازسخن گفتن بند شد، جادوگران چشمان حاضران را سحر کردند و به آنان چنان وانمود شد که گویی این ریسمان‏ها و عصاهای انداخته شده مارهایی هستند که بر زمین راه می‏روند.


﴿قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِیُّهُمۡ یُخَیَّلُ إِلَیۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ٦٦﴾ [طه: 66].


«موسی گفت: بلکه شما اول بیندازید، (آنان ریسمان‏ها و عصاهای خود را انداختند و موسی) چنین به نظرش رسید که بر اثر سحر آنان بناگاه ریسمان‏ها و عصاهای آنان (مار شده‏اند و) تند راه می‏روند».


﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ١١٦﴾ [الأعراف: 116].


«موسی گفت: شما بیندازید پس هنگامی که (وسایل جادوگری خود را) انداختند، مردم را چشم‏بندی کردند و آنان را به هراس انداختند و سحر بزرگی را انجام دادند».


﴿فَأَوۡجَسَ فِی نَفۡسِهِۦ خِیفَةٗ مُّوسَىٰ٦٧﴾ [طه: 67].


«پس موسی در درون خود احساس اندکی هراس کرد».


در این هنگام وحی الهی نازل شد تا موسی را استقامت وثابت قدم بگرداند و کار آنان را ناچیز جلوه دهد و به او مژده‌ی پیروزی بدهد.


﴿فَأَوۡجَسَ فِی نَفۡسِهِۦ خِیفَةٗ مُّوسَىٰ٦٧ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ٦٨ وَأَلۡقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ کَیۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا یُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَیۡثُ أَتَىٰ٦٩﴾ [طه: 67-69].


«پس موسی در درون خود احساس اندکی هراس کرد، گفتیم: مترس! همانا تو برتری، و آنچه در دست راست داری بینداز که همه‏ی ساخته‏های (مزوّرانه‏ی) آنان را به سرعت می‏بلعد، چرا که کارهایی که انجام داده‏اند نیرنگ ساحر است، و ساحر هرکجا برود پیروز و رستگار نمی‏شود».


موسی آنچه در دست راست خود داشت انداخت (و به اژدهایی تبدیل شد) و به سوی ساخته‏های آنان رفت و تمام ریسمان‏ها و عصاها را یکی پس از دیگری بلعید. رویداد ترسناکی بود و جادوگران درمقابل پروردگار جهانیان به سجده افتادند و در برابر جمعیت بزرگی که برای تماشای آن مبارزه آمده بودند، اعلام کردند که آنچه موسی آورده است یک معجزه‏ی الهی است.


﴿۞وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ١١٧ فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١١٨ فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ١١٩ وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ١٢٠ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٢١ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٢﴾ [الأعراف: 117-122].


«به موسی وحی کردیم که عصای خود را بینداز. ناگهان (به صورت اژدهایی در آمد و) به سرعت آنچه را به هم می‏بافتند بلعید. پس حق ثابت شد و آنچه آنان انجام می‏دادند باطل گردید. در آنجا (فرعون و فرعونیان) شکست خوردند و خوار و ذلیل برگشتند، و ساحران به سجده افتادند، گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون».


 خداوند در جای دیگری فرموده است:
﴿وَأَلۡقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ کَیۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا یُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَیۡثُ أَتَىٰ٦٩ فَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سُجَّدٗا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ هَٰرُونَ وَمُوسَىٰ٧٠﴾ [طه: 69-70].


«و آنچه را که در دست راست داری بیفکن که همه‏ی ساخته‏های (مزوّرانه) آنان را به سرعت می‏بلعد، چرا که کارهایی که انجام داده‏اند نیرنگ است و ساحر هرکجا برود پیروز نمی‏شود، پس ساحران همگی به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم».


 ابن کثیر می‏گوید: «هنگامی که موسی عصای خود را انداخت، به اژدهایی بزرگ و ترسناک تبدیل شد، طوری که مردم از آن کناره گرفتند و به سرعت فرار کردند و از آن جای دور شدند. آن اژدها به سوی ریسمان‏ها و عصاهایی که جادوگران انداخته بودند رفت و به سرعت همه‏ی آن‌ها را یکی پس از دیگری بلعید در حالی که مردم از مشاهده‌ی آن شگفت زده شده بودند.


 اما جادوگران چیزی را مشاهده کردند که آنان را وحشت زده و حیران نمود واز چیزی باخبر شدند که به قلب‏شان هم خطور نمی‏کرد و در واقع کار وحرفه‌ی آنان نبود. در این هنگام با توجه به علم و شناختی که داشتند، یقین پیدا کردند که این کار سحر، شعبده‏بازی، نیرنگ، خیال، دروغ، بهتان و گمراهی نیست، بلکه حقیقتی است که هیچ کس توان انجام آن را ندارد بجز پروردگار برحقی که موسی را مبعوث و با حق تأیید کرد. خداوند پرده‏ی غفلت را از دل‌های آنان برداشت، و آن‌ها را با نور هدایت روشن گردانید، و سنگدلی را از آنان دور نمود و سرانجام آنان به سوی پروردگار خود توبه کردند و در مقابل او به سجده افتادند».

 

  • ۹۹/۰۶/۰۶
  • طلحه ریگی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی